دو کلمه

ساخت وبلاگ
آندره مارلو، رمان نویس فرانسوی، در یکی از داستان هایش، از زبان یک کشیش روستایی که چندین دهه به اعترافِ مردمان گوش سپرده، همه آنچه را از طبیعت بشر آموخته است، این چنین توصیف می کند: « نخست اینکه، مردم بیش از آنکه انسان‌ها تصور می کنند، ناشادند... و دیگر آنکه چیزی به نام انسانِ رشدیافته وجود ندارد.»از کتاب "هنر درمان" اروین یالووم صفحه 37جمله فوق بخشی از کوتاه نوشته ای بود که امروز در time.ir خواندم و برای روز مبادا گذاشتم اینجا. دو کلمه...
ما را در سایت دو کلمه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : i2wordse بازدید : 134 تاريخ : يکشنبه 26 تير 1401 ساعت: 16:02

یک هفته ای هست که من و همسر هر دو درگیر کرونا شده ایم. اوجش دیشب بود که همسرم سرفه های زیادی میکرد و نمی توانست بخوابد ولی کم کم به خواب رفت و وقتی صبح دیدم که در خواب عمیقی فارغ از سرفه های خشک دیشب است کمی احساس آرامش کردم. هرچند امروز یک سی تی اسکن ریه هم دارد که باید دید آیا ریه آسیب دیده یا نه. دیگر اینکه امروز نگاهی در اینترنت داشتم بر کتابی از "رضا علامه زاده" به نام "دستی در هنر، چشمی بر سیاست" . ماجرای گروه گلسرخی بود که آقای رضا علامه زاده هم جزوش بوده. چقدر آدم داریم که در گوشه و کنار این کره خاکی گم اند. احساس می کنند هستند ولی دیگر نیستند و خود نمی دانند. چه اهمیت دارد به چه می اندیشی؟ حاصل ات وقتی هیچ است همان "هیچ" هستی. دو کلمه...
ما را در سایت دو کلمه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : i2wordse بازدید : 125 تاريخ : جمعه 24 تير 1401 ساعت: 11:06

مقاله "از پاریز تا پاریس" را همه شنیده ایم اما عده ی قلیلی شاید آن را خوانده باشند. بخصوص از نسل جدید. راستش خود من هم ، همین امروز آن را خواندم. هرچند با دختر ایشان که دانشجوی مکانیک دانشکده فنی بودند همکلاس بودیم و چه خانم فهیم و فهمیده ای هم بودند. هر کجا هستند خداوند سلامتش بدارد:" آدم وقتی متوجه می شود 15 سال پیش در دوره دبیری خود می توانست 500 متر زمین در عباس آباد به 10-20 هزار تومان بخرد و نخرید و امروز می بیند با عنوان استادی و دانشیاری دانشگاه ، همان زمین بیابان خدا را با 500 هزار تومان نمی تواند بخرد بنابر این حق دارد بگوید: خیر قربان، ما ترقی نکرده ایم، ترقی زمین کرده است که از متری 3 تومان ظرف ده سال به متری 300 تومان رسیده نه جناب سید جعفر شهیدی که ده سال پیش یک جلد لغت نامه را 8/5 تومان می فروخت و امسال هم 8/5 تومان. ترقی آهن نبشی کرده که ظرف یک ماه یک کیلوی آن از 14 ریال به 38 ریال رسیده نه کتابخانه استاد مینوی که قیمت آن بیست سال پیش همین بوده که امروز هست. ترقی آجر قزاقی کرده که هزاری به صد تومان رسیده نه پژمان بختیاری که 20 سال پیش از رادیو همان پولی را می گرفت که امروز میگیرد. ترقی جناب "استاد بنا" کرده که 15 سال پیش روزی 8 تومان می گرفته و امروز 50 تومان و با حقوق ماهیانه اش می تواند همه شماره های مجله یغما را یک جا بخرد و لای دیوار بگذارد!  نه جناب "استاد" باستانی پاریزی که 10 سال پیش در رتبه ی 8 دبیری بود با 1800 تومان حقوق درخششی و امروز رتبه 8 دانشیاری است با حقوقی تقریبا به ارزش همانقدرها!"و اما امروز زمین در عباس آباد شده متری 100 میلیون. شاید هم بیشتر. آهن نبشی امروز از کیلویی 6500 تومان شروع میشه تا 17000 تومان. آجر قزاقی شده 800 تومان.& دو کلمه...
ما را در سایت دو کلمه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : i2wordse بازدید : 129 تاريخ : دوشنبه 13 تير 1401 ساعت: 15:46

دکتر گفته بود اردیبهشت این آزمایش ها را بده نتیجه را بیار معاینه ات کنم. من تنبلی کردم تا امروز. که نتایج چک آپ را بردم بیمارستان محب مهر نزد خانم دکتر. بیمارستان محب مهر پرسنلی بسیار مودب دارد و متاسفانه امروز مواجه شدم با یک ارباب رجوع بی ادب که داشت به هد نرس تندی میکرد. بلند شدم که مبادا کار به کتک کاری بکشد چون مردک آمده بود جلو. اول از خانم پرستار از طرف آن مردک عذر خواهی کردم بعد هم به آن مردک گفتم اینها خیلی زحمت می کشند. حالا موضوع چه بود. مرد از پرستار پرسیده بود دکتر فلانی کی می آید. پرستار گفته بود "نمی دانم" و مردک با بی ادبی گفته بود "می مردی اول می گفتی؟" و این باعث شده بود که کارمند بیچاره ناراحت شود. باری نوبت دکتر من شد و وقتی داشتم بیرون می آمدم خانم هد نرس از من بابت سر و صدا عذر خواهی کرد و من هم از ایشان عذر خواهی کردم. رفتم داروخانه تعدادی قرص بود. گفت آنژیو کردی؟ گفتم آره. گفت "برگه" . از پرونده ام برگه هایی در آوردم. گفت اینها نیست. باید این شکلی باشه. و برگه ای را نشانم داد. گفت اگر برگه داشتی میشد 250 هزار تومان اگر برگه نباشد میشود 290 هزار تومان. یعنی بیمه فقط 40 هزار تومانش را میداد. گفتم آزاد حساب کنید. پرداختم دارو را گرفتم آمدم بیرون از داروخانه . همان بغل داروخانه یک بخش بود مربوط به مدارک. مراجعه کردم که برگه آنژیو مرا که برج 5 آنژیو کرده ام داروخانه برای پوشش تعرفه بیمه تامین اجتماعی لازم دارد. من ظاهرا در اسنادم نیست. دو برگ پرینت گرفت و به من داد. آمدم به داروخانه چی نشان دادم که برای بعدها قابل استفاده باشد. گفت نه این شکلی نیست. برو بخش آنژیو طبقه دوم آنجا بهت میدهند. این دو برگ نیست. رفتم بالا. خانمی در بخش با حوصله و اد دو کلمه...
ما را در سایت دو کلمه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : i2wordse بازدید : 109 تاريخ : چهارشنبه 8 تير 1401 ساعت: 14:11

خوب من هم پدر بزرگ شدم. در تاریخ 30 خرداد 1401 پسری به دنیا آمد که او را "وزلی" نام نهادند. اما چون این نام انگلیسی به زبان ما فارسی زبان ها خوب نمی چرخد شاید من "سید" صدایش کنم! (شبیه فیلم "گوزن ها"!)  شاید هم "ولی". البته این که شوخی  است. اسم چه اهمیتی دارد. یادم می آید کسی بود که اسم پسرش را گذاشته بود "ولادیمیر" که یعنی اشارتی بود به افکار پدر که یعنی "لنین". پسر در بزرگی اسمش را تغییر داد کرد "حسین". مهم سلامتی است. بقیه اش مسخره بازی است. پدر بزرگ شدن هم خودش حکایتی است. پدر بزرگ هم پدر بزرگ های قدیم. حالا برای اینکه بروی سری به نوه ات بزنی باید 50 میلیون پول بلیط بدهی. واکسن کرونا ات هم "سنوفارم" نباشد تا قبولت کنند. ولی بجاش "واتس اپ" آمده و هر روز با واتس اپ تماس می گیریم. کس چه می داند شاید روزی نوه کوچک امروز، کاری بکند کارستان. زندگی هیچ چیزش قابل پیش بینی نیست. دو کلمه...
ما را در سایت دو کلمه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : i2wordse بازدید : 133 تاريخ : شنبه 4 تير 1401 ساعت: 14:49